زنهارنامه. خط امان. نامه ای که در ضمن آن زنهار و امان دهند: مأمون حائر ضحاک را بدو فرستاد تا امان نامۀ او قبول کرد. (تاریخ قم ص 223). مصلحت ما در آن است که پیشدستی کنیم و او را به مکر و حیلت بگیریم... و امان نامۀ امیر قتلغشاه بستانیم. (تاریخ غازانی ص 114)
زنهارنامه. خط امان. نامه ای که در ضمن آن زنهار و امان دهند: مأمون حائر ضحاک را بدو فرستاد تا امان نامۀ او قبول کرد. (تاریخ قم ص 223). مصلحت ما در آن است که پیشدستی کنیم و او را به مکر و حیلت بگیریم... و امان نامۀ امیر قتلغشاه بستانیم. (تاریخ غازانی ص 114)
نامه یا دفتری که حساب خزانه در آن نوشته شده باشد: سوخرای گفت بر بازوی فیروز تعویذی بسته بود بزراندر گرفته و آن دیوان نامه بود مرخواستۀ وی را هرچه بودش از زر و جامه و گوهر و فرش و ستور و سلاح آنکه با خویشتن داشت چون بلشکر آمد و آن ذکر گنجهاست و ما امروز گنج نامۀ وی ندانیم تا آن دیوان نامه نیابیم باز نگردیم تا آن بما ندهی و خوشنواز آن دیوان نامه را باز فرستاد و صلح کرد. (ترجمه طبری بلعمی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
نامه یا دفتری که حساب خزانه در آن نوشته شده باشد: سوخرای گفت بر بازوی فیروز تعویذی بسته بود بزراندر گرفته و آن دیوان نامه بود مرخواستۀ وی را هرچه بودش از زر و جامه و گوهر و فرش و ستور و سلاح آنکه با خویشتن داشت چون بلشکر آمد و آن ذکر گنجهاست و ما امروز گنج نامۀ وی ندانیم تا آن دیوان نامه نیابیم باز نگردیم تا آن بما ندهی و خوشنواز آن دیوان نامه را باز فرستاد و صلح کرد. (ترجمه طبری بلعمی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)